بسم الله الرحمن الرحیم
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آن است که نامش به نکویی نبرند
به مناسبت اولین سالگرد مرحوم مغفور علیمحمد علیمحمدی بزرگ خاندان
که عمری را در خدمت به حوزه علمیه قزوین، مدرسه علمیه مولاوردیخانی سپری کرد
مردی خداشناس و مومن و متدین به معنای واقعی بود
هر کجا بود سر وقت نماز، نمازش را اقامه می کرد
به همین مناسبت مجلس ترحیم و یادبودی
در روز پنجشنبه سوم اسفند ماه هزار و سیصد و نود و یک
ساعت دو نیم الی چهار بعد از ظهر
در مسجد شیشه گرها قزوین برگزار می گردد
از خداوند تبارک و تعالی اجر و صبر برای فرزند گرامی شان جناب آقای ابوطالب علیمحمدی
و همه بازماندگان و طلب رحمت و مغفرت برای آن مرحوم مسئلت داریم
چوپان پارسایى را گفتند: گرگ ها در میان گوسفندان تو اند
و آسیب نمى رسانند.. از کى گرگها با گوسفندان آشتى کرده اند؟
گفت : از آنگاه که چوپان با خداى خویش آشتى کرده است.
حکایت شده است که :
عارفى ، پارچه اى بافت و در بافت آن دقت به
کار داشت . چون آن را فروخت ،
به علت عیب هایى که داشت ، به او باز گرداندند و او گریست .
اما مشترى گفت : اى فلان ، میگرى !
که بدان راضیم . و او گفت : گریه من از این نیست .
بلکه از آن مى گریم که
در بافت آن ، کوشش بسیار کردم و به سبب عیب هاى پنهانى ،
به من باز گردانده شد. و از آن مى ترسم
تا عملى که چهل سال در آن کوشیده ام نپذیرند.
زاهدى پیر زن آسیابان را گفت:
گندم مرا آرد کن ! و گرنه به دعا خواهم که خرت سنگ شود.
زن گفت : خر رها کن ! و دعا کن
تا گندمت آرد شود!